داستانی الهام بخش برای اینکه آستینهایتان را بالا بزنید و رویای کارآفرینی خود را محقق سازید.
ایده کارآفرینی از رویا تا واقعیت
طی یک سال گذشته، خودکاویهای بسیاری انجام دادم. ساعات زیادی را صرف تلاش برای کشف رویای غایی و ارزش افزایی به جهان نمودم. قبل از سفر از آنچه که باید بدان پاسخ میدادم، واهمه داشتم . میدانستم که آگاهانه به استقبال شرایطی با برخی حقایق دشوار میروم. زمانی که از سانفرانسیسکو برگشتم، جایی که با فردی مشهور ملاقات کرده بودم. ترتیب دادن جلسه، برایم به مانند کابوس بود و فکر میکردم که هرگز اتفاق نمیافتد.
بخش هولناکتر این بود که هیچ دستور کاری نداشتم. من خودم را جمع و جور کرده بودم و حالا در دفتر او وقت ارزشمندش را میگرفتم ولی به معنای واقعی هیچ چیز برای صحبت نداشتم.
اگرچه ممکن است که تنها ابزار من راهبردی احمقانه باشد، اما این یکی از بهترین جلسات زندگی من بود. همه آنچه انجام دادم به اشتراک گذاشتن ایده کسب و کاری بود که من و دوستم درباره آن صحبت کرده بودیم. در کمال تعجب، او از آن ایده خوشش آمد و خواست که مشارکت کند. به مدت ۱۰ دقیقه وقت گذاشت و مرا به هریک از افراد مشهور دیگری که آنجا بودند معرفی کرد. هیجانی غیرقابل کنترل بر من فائق آمد ولی ناچار بودم که آرام بمانم. شما اگر در چنین موقعیت غیرقابل انتظاری قرار میگرفتید چه میکردید؟ مسلماً، تشکر میکنید و دست به کار میشوید.
این قرارداد سر گرفت و با ماهها کار سخت پیش رفت. کار سخت خوب است آن هم زمانی که برونداد فوقالعادهای پیش رویتان باشد. جالبتر اینکه، حتی ایدهای که در سر داشتم به ریشههای موسیقیاییام باز میگشتم. فکر میکردم موسیقی در من مرده است، اما مشخص شد که نتیجه سالیان زیاد کاری من به هدر نرفته است. تا حدی، درگیری در موسیقی برنامه مخفی من بود و حس موسیقیدانی نبود.
در ادامه به هفت روشی که با آن میتوانید رویایتان را به حقیقت بپیوندید اشاره میکنم:
۱- همه ابعاد ایده در مورد شبکه را محقق نمایید.
این فرمول بسیار ساده است: هرچه افرادی که با آنها ملاقات میکنید ارتباط بیشتری به رویای شما داشته باشند، دستیابی به آن برایتان امکانپذیرتر خواهد بود. باید شجاعت رفتن و حرف زدن داشته باشید. یکی از ناگفتههایم آن است که زمان خود را با افرادی که ربطی به رویایم نداشتم صرف نکردم و قبل از هر کاری افراد شایسته را پیدا کردم. آیا شما هم اطراف خود چنین افرادی سراغ دارید؟
۲- بیامان رویای خود را تعقیب کنید.
روزهایی فرا میرسند که به نظر می رسد میلیون ها مایل از رویای خود فاصله گرفتهاید. احتمالاً هم همین طور اس. اجازه ندهید چنین مفهوم مخربی، برنامههای شما را خراب کند. مگر نه این است که خود را برای تلاشی خستگیناپذیر آماده کرده اید. اما گاهی هم با در نظر گرفتن تمام این تمهیدات، یعنی وارد شدن به جای مناسب، صحبت با افراد مرتبط و تلاش فراوان ممکن است با شکست مواجه شوید. اما اگر تلاشی بی امان داشته باشید اینها کمتر اتفاق میافتد.
۳- تمرکز کنید.
یکی از موارد ناکامی کسب و کار شما اکنون، مرکز اطلاعرسانی تلفنتان است. هر نرمافزاری که برای اطلاعرسانی میخواهید متواند توجه شما را جلب کرده و برایتان درآمدزایی داشته باشد. تمرکز شما اکنون بر این شرکتهای نرم افزاری است. گاهی باید تلفن را کنار بگذارید، در را ببندید و خود را از وضعیت فعلی دور کنید. ساعاتت زیادی برای رسیدن به رویاهایتان مورد نیاز است. شما به تکر عمیق نیاز دارید. باید یک استراتژیست شوید، مانند ارتشی که میخواهد به جنگ برود. رویای شما همان جنگ است.
تقریباً همه آنچه که شما از زمان تصمیمگیری تا دنبال نمودن رویایتان انجام میدهید، تمرکز بر یک چیز است. هر چیز دیگری در فهرستت نیازهایتان باید از بین برود. کوچکترین چالش زبانی که برای شرح رویایتان استفاده می کنید میتواند همه چیز را متحول کند.
۴- موارد بیهوده زندگیتان را دور بیندازید.
در نزدیکی شما یک فضای بیهوده وجود دارد. مشابه همین فضا نیز در فهرست مخاطبین تلفن شما وجود دارد. افرادی هستند که به تماس با شما فکر می کنند و میتوانند زمان شما تلف کنند. رویاها زمانی نایل میشود که رویکرد مینیمالیستی حاصل شود. تنها راه رسیدن به رویاها همان کاهش اتلافها است. منظور از اتلاف مردمی است که مرا ناراحت میکنند … اموالی که است که زمان و پول مرا میگیرد … پولی است که به زعم خودم مجبورم با وجود بینیازی داشته باشم تا موفق شوم.
۵- در مورد مسائل هیجانزده شوید.
جذب موارد صحیح به رویاهایتان از طریق هیجان محقق میشود. هنگامی که خود را نسبت به رویایتان خونگرم و شاد نشان میدهید و میگذارید شور و شوقتان با درخششی خا خود را نشان دهد، سیل افراد و مسائل به مانند تلاش برای بازیابی پس از طوفان خواهند بود. در واقع، اگر شما به من ایمیل بزنید، من همه ایدههایم را به رایگان برایتان میفرستم. ایدهها به خودی خود ارزشی ندارند. در واقع آنچه که مرد مهم سیلیکون ولی را به هیجان آورد، اشتیاقی بود که من برای انجام کار داشتم. شما با رویایتان به جایی برسید که بتوانید از خودتان هیجان منتشر کنید. این همان رویایی است که به تحقق خواهد پیوست.
۶- در انجام کارها جدی باشید.
من دریافتم که زمانی که کارها را جدی انجام میدهید از منطقه راحتی خود به اجبار خارج میشیود. منطقه راحتی شما، همان چیزی است که موفقیت شما را از بین میبرد. چه کاری باید انجام دهیم؟ باید گشت و گذار کنیم. چرا؟ چون به هیچ وجه ایده عجیب و غریبی ندارم.
پیشنهادی به من داده میشود و من به جای فکر کردن به آن، به صورت معمول آن را انجام میدهم و فقط در جواب میگویم «باشد». من احساس کردم که فرصتی جدید دارم. این به مثابه الگوشکنی و نزدیک شدن به رویاهایم بود.
۷- سعی نکنید همیشه پاسخی داشته باشید
انسان وسواس دانستن همه چیز را دارد. من خود بدترین این اسطوره هستم. همیشه میخواهم پاسخ همه چیز را بدانم. این نوعی از OCD است، البته من روانشناس نیستم. بسیاری تجارب نامربوط در زندگی شما اتفاق میافتند و شما هیچ ایدهای راجع به دلیل آنها ندارید. همه آنچه میتوانم بگویم آن است که این تجربیات، تا حدی و در برخی نقاط به رویای شما مرتبط هستند و متوجه خواهید شد که به آن نیاز داشتید.
وسواس برای برنامهریزی همه جنبههای رویایتان را کنار بگذارید و بر اقدام و سعی برای چیزهای جدید تمرکز کنید. پاسخها به موقع و مادامی که متعهد به اقدام باشید وجود خواهند داشت.
منبع : اقتصاد آنلاین